به نظر می رسد انسان از ابتدا موجودی اجتماعی بوده و در قبال استفاده از دستاورد های دیگران باید دستاورد خود را در اختیار دیگران قرار دهد و از آنجا که عمر انسان محدود است باید از تجربیات دیگران نهایت استفاده را ببرد و با قدم گذاشتن جای پای دیگران مجبور به تکرار زندگی در راه رفته ای که دیگران آن را پیموده اند نباشد
شاید بهتر این باشد که انسان به مطالعه تاریخ و سرگذشت گذشتگان و نتایجی که دیگران به دست آورده اند بپرذازد و به جای این که عمر خود را صرف راهی که قبلا پیموده شده کند به نجایج حاصله فکر کند و خودش انتخاب کند کدام هدف نیاز روز اوست و با توجه به هدفی که دارد راهی را انتخاب کند و در راهی که انتخاب کرده نیز با مطالعه بکوشد که اشتباهات گذشتگان را تکرار نکند تا به نتیجه بهتری برسد آنگاه فرصت خواهد داشت تا به خواسته های بیشتری برسد و قله های دانایی بیشتری را فتح کند و ذکات این دانایی انتشار یافته ها و علمی است که کسب کرده.
پس می طلبد برای دست یافتن به اقتصادی پویا و رو به رشد ابتدا شرایط جهان را در نظر بگیریم و با داد و ستد با ملل مختلف از علم دیگران بهره ببریم و علم خود را نیز به دیگران بیاموزیم چرا که فرموده اند ذکات علم نشر آن است. اقتصاد ما متاسفانه بنا به دلایل مختلف دچار بحران شدید است که از زوایای مختلف می توان آن را به بحث گذاشت بنده فقط به برخی از مشکلات بسیار خلاصه اشاره می کنم.
1. مشکلات مالیاتی: راه های فرار مالیاتی باز است و کمتر کسی را می بینیم که فرار مالیاتی نداشته باشد. برای مثال بسیاری از بازاریان کارتخوان ندارند و یا راهی جز کارتخوان را به عنوان راه معامله انتخاب می کنند
2. تولید در کشور بسیار گران است و اکثر تولید کنندگان اگر تقلب نکنند فعالیت اقتصادی شان به صرفه نیست
3. اعلب صنایع بزرگ به صورت انحصاری اداره می شود و متاسفانه مدیران برای افزایش سود یاد گرفته اند فقط قیمت را افزایش دهتد و
راه دیگری بلد نیستند
4. اغلب مدیران فقط بر اساس آمار کمی تصمیم می گیرند و بلد نیستند به آمار کیفی بپردازند
5. اغلب مدیران خود سر تصمیم می گیرند و به نظر کارشناسان اهمیت نمی دهند
6. اغلب کارشناسان بر اساس منفعت شخصی مشاوره می دهند . یعنی یا علم کافی ندارند که نظر علمی بدهند یا نفع خود را در اعلام نظر دنبال می کنند
7. اغلب آمار های ما نادرست است و چون بر اساس آمار نادرست تصمیم گیری می شود نتیجه می شود آنچه امروز با آن مواجهیم
8. اغلب مدیران خوب حرف می زنند اما اصلا خوب عمل نمی کنند حال آن که مدیر باید خوب عمل کند .
و مشکلات دیگری از این دست که فراوانند
از دید بنده برای حل برخی از مشکلات فوق می توان از موارد زیر استفاده برد
1. بجای بستن مالیات به میزان درآمد یا مثلا میزان دریافتی به وسیله کارت خوان می توان برای حرفه های مختلف بسته به شهر و محل فعالیت مالیات تعریف کرد و برای ایجاد رقابت در بازار از ابتدای سال برای حرفه های مختلف میزان مالیات پرداختی در پایان سال را مشخص نمود برای مثال واحد تجاری که در زمینه املاک در شهر های زیر 20000 نفر فعالیت می کند باید مثلا 30 میلیون تومان در پایان سال مالیات بدهد . این باعث می شود که کاسب برای درآمد بیشتر ارزان تر بفروشد تا مشتری بیشتری جذب کند این مساله به نوعی از قدرت چانه زنی طرفین می کاهد و دست کارشناسان و مسئولین را در تغییر مبلغ مالیات کوتاه می کند
همچنینن بستن مالیات به حرفه و محل فعالیت باعث می شود که افراد بدون آگاهی و علم به حرفه های دیگران وارد نشوند و کالای بی کیفیت تولید نکنند
2. مدیران ناکارآمد بدون تعارف کنار گذاشته شوند و آمار های کیفی مورد توجه قرار گیرند
3. از نظرات کارشناسی شده و معقول استفاده شود
4. مراودات سیاسی و اقتصادی با کشور های پیشرفته ترمیم شود. چنان که در روایات فراوان سفارش شده و در گفته های بزرگان نیز آمده تو بگو با که دوستی تا من بگویم تو کیستی . همانگونه که می دانید ما از همنشینان خود اثر می گیریم
5. برای ایجاد رقابت در بازار باید انحصار شکسته شود و یکی از راه ها اجازه واردات و صادرات است
6. باید یاد بگیریم که بنگاه های خصوصی برای کمک به دولت تاسیس می شوند و باید به مسئولینی که با قدرت چانه زنی بالا دست به رقابت با بنگاه های خصوصی می زنند بفهمانیم که این کار برای دولت مشکل آفرین است. دولت وظیفه دارد در جایی که برای بنگاه های خصوصی انجام فعالیت به صرفه نیست برای ایجاد رفاه و فارغ از سود ده بودن یا نبودن اقدام به فعالیت نماید حال آن که می بینیم در یک شهر کوچک که اصلا گنجایش دانشگاه را ندارد دولت در کنار دانشگاه آزاد اسلامی اقدام به راه اندازی دانشگاه های پیام نور و دولتی دیگر می نماید. این مسئله باعث می شود که علاوه بر این که دانشگاه آزاد نتواند هزینه های خود را پوشش دهد دولت نیز موظف به جبران هزینه های تحمیلی در آن شهر و دانشگاه دولتی شود که این کار روی هم رفته باغث هدر رفت وقت و ایجاد ضرر و زیان فراوان می شود البته از این قبیل فراوان داریم که نیاز است ویژه به آن پرداخته شود . مثلا به جای ایجاد آزمایشگاه دولتی در شهری که آزمایشگاه خصوصی دارد نظارت بیشتر بر فعالیت آزمایشگاه خصوصی پپیشنهاد می شود